مرا ببخش
سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۰۷ ق.ظ
میخواستم بابت هر گناهی شمعی روشن کنم
سوختنش را ببینم و جهنم را یاداور شوم
اما گناهانم انقدر زیاد بودند که ترسیدم
ترسیدم دنیا را به اتش بکشم!
خدایـــــــــــــــــــــــــــــا
بابت هرشبی که بی شکر سر بر بالین گذاشتم
بابت هر صبحی که بی سلام به تو اغاز کردم
بابت لحظات شادی که به یادت نبودم
بابت هر دلی که شکستم
بابت هر گره که به دست تو باز شد و من به شانس نسبتش دادم
بابت هر گره که به دستم کور شد و مقصر تو را دانستم
مرا ببـــــــــــــــــــــــــــــــخش خـــــــــــدا
۹۳/۰۴/۱۷
یک شمع خاموش برای همه ی با تو بودن ها....
نه بگذار خاموش بماند؛
نمیخواهم بفهمد تو در کجای این خانه ی تنهایی حضور داشتی
تا هنگام نبودنت
جای خالیت را نشانم دهد
و تنهاییم را مسخره کند....