آذربایجان (آرازاولکسی )

تنهایی

دوشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۳، ۰۶:۲۹ ب.ظ

گاهی اوقات که به تنهایی ام می اندیشم دلم می گیرد و ضربان قلبم تند می

 شودبغضی راه گلویم را می بندد چشمانم تب می کنددر این هنگام به ناگاه

 این واژه خیس و بارانی به یادم می افتدو بارها با خودم تکرار می کنم کسی

 هست در گوشه ای از دلش به اندازه ای سر سوزن جا دارم او با من

 است گویی از حجم تنهایی ام کم می شود.


۹۳/۰۱/۰۴
محمد رضانژاد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی