آذربایجان (آرازاولکسی )

۱۱ مطلب در اسفند ۱۳۹۱ ثبت شده است

عید نوروز بر همگان مبارک

رمز نو شدن را باید دانست وگرنه بهار یک فصل تکراری است

۱ نظر ۲۹ اسفند ۹۱ ، ۱۹:۵۱
محمد رضانژاد

                                                  توی یه جمعی یه پیرمردی خواست سلامتی بده گفت :

می خورم به سلامتی 2 بوسه !

بعد همه خندیدن و هم همه شد و پرسیدن حالا بگو کدوم 2 بوسه ؟!!

گفت :

اولیش اون بوسه ای که مادر بر گونه بچه تازه متولد شده میزنه و بچه نمی فهمه !

دومیش اون بوسه ای که بچه بر گونه مادر فوت شدش میزنه و مادرش متوجه نمیشه ....

۱ نظر ۲۷ اسفند ۹۱ ، ۱۸:۰۲
محمد رضانژاد
زن به شیطان گفت : آیا آن مرد خیاط را می بینی ؟ میتوانی بروی وسوسه اش کنی که همسرش را

طلاق دهد ؟

شیطان گفت : آری و این کار بسیار آسان است

پس شیطان به سوی مرد خیاط رفت و به هر طریقی سعی می کرد او را وسوسه کند اما مرد خیاط

همسرش را بسیار دوست داشت و اصلا به طلاق فکر هم نمی کرد

پس شیطان برگشت و به شکست خود در مقابل مرد خیاط اعتراف کرد

سپس زن گفت : اکنون آنچه اتفاق می افتد ببین و تماشا کن

زن به طرف مرد خیاط رفت و به او گفت :

چند متری از این پارچه ی زیبا میخواهم پسرم میخواهد آن را به معشوقه اش هدیه دهد پس خیاط پارچه

را به زن داد. سپس آن زن رفت به خانه مرد خیاط و در زد و زن خیاط در را باز کرد وآن زن به او گفت : اگر

ممکن است میخواهم وارد خانه تان شوم برای ادای نماز ، و زن خیاط گفت :بفرمایید،خوش آمدید

و آن زن پس از آنکه نمازش تمام شد آن پارچه را پشت در اتاق گذاشت بدون آنکه زن خیاط متوجه شود و

سپس از خانه خارج شد و هنگامی که مرد خیاط به خانه برگشت آن پارچه را دید و فورا داستان آن زن و

معشوقه ی پسرش را به یاد آورد و همسرش را همان موقع طلاق داد

سپس شیطان گفت : اکنون من به کید و مکر زنان اعتراف می کنم

و آن زن گفت :کمی صبر کن

نظرت چیست اگر مرد خیاط و همسرش را به همدیگر بازگردانم؟؟؟!!!

شیطان با تعجب گفت : چگونه ؟؟؟

آن زن روز بعدش رفت پیش خیاط و به او گفت

همان پارچه ی زیبایی را که دیروز از شما خریدم یکی دیگر میخواهم برای اینکه دیروز رفتم به خانه ی یک

زنی محترم برای ادای نمازو آن پارچه را آنجا فراموش کردم و خجالت کشیدم دوباره بروم و پارچه را از او

بگیرم و اینجا مرد خیاط رفت و از همسرش عذرخواهی کرد و او را برگرداند به خانه اش.

و الان شیطان در بیمارستان روانی به سر میبرد!!

 
۰ نظر ۲۷ اسفند ۹۱ ، ۱۷:۵۴
محمد رضانژاد
 

یه روزی پسری باخانوادش دعواش شد و از خانه زد بیرون و رفت خونه یکی از دوستاش یک ماه موند بعد از یک

ماه دختری را سرکوچه میبیند و بهش تیکه میندازد یکی از دوستاش میگه میدونی این کی بود ؟!!!!!!!! میگه نه

!!

میگه این خواهر همون رفیقت بود که تو یه ماه خونشون بودی عذاب وجدان میگیره میره خونه رفیقش، رفیقش

داشت مشروب میخورد به رفیقیش میگه ببخشید من سر کوچه به دختری تیکه انداختم ولی نمیدونستم که

خواهرتو بود !

.
.

.
.
دوستش پیکشو میبره بالا میگه به سلامتی رفیقی که یه ماه خونمون خورد و خوابید ولی خواهرمو نشناخت

۰ نظر ۲۷ اسفند ۹۱ ، ۱۷:۴۹
محمد رضانژاد

انتخاب همسر یک کار چند روزه نیست، بلکه یک فرایندی است، که شاید با توجه به مورد چند ماه طول بکشد. آنچه که در این انتخاب بسیار اهمیت دارد این است که ما مراحل مختلف این فرایند را، اعم از جلسات خواستگاری، تحقیقات و مراجعه به مشاور و کارشناس خانواده آگاه را با صبر و حوصله و بصورت منطقی و علمی طی کنیم. در این نوشتار قصد دارم به یکی از دغدغه­های دختر و پسر­های جوان، که همان سوالات و نحوه پرسیدن آن­ها در روز خواستگاری است، پاسخ دهم تا بتوانند به شناخت بهتری از همدیگر دست پیدا کرده و یک ازدواج موفق داشته باشند. امّا قبل از آن تذکر چند نکته را ضروری و لازم می­بینم:

1. موضوعات و سوالات انحصاری نمی‌باشند، به عبارت دیگر می‌توانید بر حسب مورد آن را کم و زیاد کنید.

2. لازم نیست که همه سوالات در جلسه اوّل پرسیده شوند. بهترین کار این است که از هر دسته 3 یا 4 سوال مهم انتخاب و بحث و بررسی شود.

3. اگر شما شروع کننده صحبت هستید پس از 4 یا 5 سوال، از طرف مقابل نیز بخواهید چند تا از سوالات خود را مطرح کند و بعد شما ادامه بدهید. (نکته بسیار مهم این است که خوب به اولین سوالات توجه کنید چرا که اولین سوالات هر دختر و پسری، نشاندهنده دغدغه‌ها و دل‌مشغولی‌های زندگی اوست)

4. از پرسیدن سوالات کلی پرهیز کرده و مصداقی صحبت کنید. درصورت مبهم بودن جواب‌ها توضیح بیشتری از طرف مقابل بخواهید. ( به عنوان مثال: بجای اینکه بپرسید، حجاب خوب است یا بد؟ بپرسید، به نظر شما چه نوع حجابی برای زنان مناسب است چادر یا مانتو و ... / شما از چه نوع حجابی استفاده می‌کنید؟)

5. دقت شود که جواب سوال در دل سوال نباشد. این کار باعث می‌شود که طرف مقابل نظر واقعی خود را بیان کند. ( به عنوان مثال: بجای اینکه بپرسید، به نظر من زنان می‌توانند خارج از منزل کار کنند، نظر شما چیست؟ بپرسید، نظر شما در مورد کار کردن همسرتان در خارج از منزل چیست؟)

6. بهتر است سوالات خود را از قبل بر روی کاغذی بنویسید تا مبادا در جلسه خواستگاری از یادتان برود. پاسخ‌های فرد مقابل را یادداشت کنید تا بعداً بهتر و با دقت بیشتری مورد بررسی و ارزیابی قرار دهید.

7. سوالاتی که پاسخ آنها بله یا خیر است هم سوالات معتبری نیستند. چرا که جواب کامل و قانع کننده‌ای نمی‌دهند. اولاً سوال‌هایتان را طوری طراحی کنید که فرد مقابل بتواند در پاسخ به آنها توضیح دهد و ثانیاً حتماً از فرد مقابل بخواهید در مورد پاسخ‌هایی که نوع نگاهش به زندگی را بیان می‌کنند، توضیح بیشتر و کاملتری بدهد.

8. گفتن همه چیز در جلسات خواستگاری لازم نیست. مانند برخی از موضوعات که راز بوده و احتمال آشکار شدن آن هم صفر است. اما اگر احتمال افشاء شدنش وجود دارد، حتماً بگوید و همچنین مطرح کردن مسائلی که به زندگی آینده و مشترک دو نفر ربط دارد، ضروری است.

۱ نظر ۲۷ اسفند ۹۱ ، ۱۷:۴۰
محمد رضانژاد

تصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اولتصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اولتصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اول

 

یک هفته پس از خلقت آدم:

چون حوا بدون پدر و مادر بود آدم اصلا مشکلی نداشت و چای داغ را روی خودش نریخت.


پانصد سال پس از خلقت آدم:

با یه دونه دامن از اون چینی خال پلنگی ها میری توی غار بلند داد می زنی : هاکومبا زانومبا(یعنی من موقع زنمه)بعد میری توی غار پدر و مادر دختره. با دامن چین چینی جلوت نشسته اند و می گن:از خودت غار داری؟دایناسور آخرین مدل داری؟بلدی کروکدیل شکار کنی؟خدمت جنگ علیه قبیله ادم خوارها رو انجام دادی؟بعد عروس خانم که اون هم از این دامنای چین چینی پوشیده با ظرفی که از جمجمه سر بچه دایناسور ساخته شده برات چای میاره و تو می ریزی روی خودت.


دو هزار و پانصد سال بعد از خلقت آدم:

انسان تازه کشاورزی را آموخته.وقتی داری توی مزرعه به عنوان شخم زدن زمین عمل می کنی با دیدن یه دختر متوجه میشی که باید ازدواج کنی.برای همین با مقدار زیادی گندم به مزرعه پدر دختره میری .اونجا از تو می پرسند:جز خوت که اومدی خواستگاری چند تا خر دیگه داری؟چند متر زمین داری؟چند تا خوشه گندم برداشت می کنی؟ آیا خدمت در لشگر پادشاه رو به انجام رسانده ای؟
بعد عروس خانم با کوزه چای وارد میشه و شما هم واسه اینکه نشون بدی خیلی هول شدید تمام کوزه رو روی سرتون خالی می کنید.

 

ده سال قبل:
شما پس از اتمام خدمت مقدس سربازی به این نتیجه می رسید که باید ازدواج کنید و از مادرتان می خواهید که دختری را برایتان انتخاب کند.در اینجا اصلا نیازی نیست که شما دختر را بشناسید چون پس از ازدواج به اندازه کافی فرصت برای شناخت وجود دارد.در ضمن سنت چای ریزون کماکان پا بر جاست.


هم اکنون:

به دلیل پیشرفت تکنولوژی در حال حاضر شما به آخرین نسخه یاهو مسنجر احتیاج دارید.البته از"ام اس ان" یا "آی سی کیو"هم می توانید استفاده کنید ولی انها آیکنهای لازم برای خواستگاری را دارا نمی باشند . پس از نصب یاهو مسنجر به یک روم شلوغ رفته هر اسمی که به نظرتان زیباست "اد" می کنید و با استفاده از آیکنهای مربوطه خواستگاری را انجام می دهید . البته یاهو قول داده که نسخه جدید دارای امکانات ازدواج و زندگی مشترک نیز باشد.

۱ نظر ۲۰ اسفند ۹۱ ، ۲۰:۰۳
محمد رضانژاد

خری آمد به سوی مادر خویش******** بگفت مادر چرا رنجم دهی بیش

برو امشب برایم خواستگاری اگر تو بچه ات را دوست داری ****** خر مادر بگفتا : ای پسر جان

تورا من دوست دارم بهتر از جان******** ز بین این همه خرهای خوشگل

یکی را کن نشان چون نیست مشگل***** خرک از شادمانی جفتکی زد

کمی عرعر نمودو پشتکی زد****** بگفت : مادر به قربان نگاهت **** به قربان دوچشمان سیاهت

خر همسایه راعاشق شدم من******** به زیبایی نباشد مثل او زن

بگفت:مادر برو پالان به تن کن ******** برو اکنون بزرگان را خبر کن

به آداب و رسومات زمانه ******** شدند داخل به رسم عاقلانه

دوتا پالان خریدند پای عقدش ******** یه افسار طلا با پول نقدش

خریداری نمودند یک طویله ******** همانطوری که رسم است درقبیله

خر دانا کلام خود گشایید ******** وصال عقد ایشان را نمایید

دوشیزه خر خانم آیا رضائی ******** به عقد این خر خوشتیپ در آیی

یکی از حاضرین گفتا به خنده ********عروس خانم به گل چیدن برفته

برای بار سوم خر بپرسید ********که خر خانم سرشیکباره جنبید

خران عرعر کنان شادی نمودند******** به یونجه کام خود شیرین نمودند

تصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اولتصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اولتصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اولتصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اول

۰ نظر ۲۰ اسفند ۹۱ ، ۲۰:۰۲
محمد رضانژاد

 

هیزم شکنی مشغول قطع کردن یک شاخه درخت بالای رودخانه بود، که تبرش توی رودخانه افتاد.

وقتی در حال گریه کردن بود فرشته ای آمد و از او پرسید: چرا گریه می کنی؟

هیزم شکن گفت : که تبرم توی رودخانه افتاده است . فرشته رفت و با یک تبر طلایی برگشت و گفت : آیا این تبر توست؟

هیزم شکن جواب داد: نه

فرشته دوباره به زیر آب رفت و این بار با یک تبر نقره ای برگشت و پرسید که آیا این تبر توست؟ دوباره، هیزم شکن جواب داد : نه

فرشته باز هم به زیر آب رفت و این بار با تبری آهنی برگشت و پرسید آیا این تبر توست؟

جواب داد: آره.

فرشته از صداقت مرد خوشحال شد و هر سه تبر را به او داد و هیزم شکن خوشحال روانه خانه شد.

روزی وقتی هیزم شکن داشت با زنش کنار رودخانه راه می رفت زنش توی آب افتاد.

هیزم شکن داشت گریه می کرد که فرشته باز هم آمد و پرسید که چرا گریه می کنی؟

اوه فرشته، زنم افتاده توی آب .

فرشته رفت زیر آب و با جنیفر لوپز برگشت و پرسید : زنت اینه؟

هیزم شکن فریاد زد : آره

فرشته عصبانی شد و گفت : تو تقلب کردی، این نامردیست .

هیزم شکن جواب داد : اوه، فرشته من من را ببخش. سوء تفاهم شده. می دانی، اگر به جنیفر لوپز " نه" می گفتم، تو می رفتی و با کاترین زتاجونز می آمدی. و باز هم اگر به کاترین زتاجونز "نه" می گفتم، تو می رفتی و با زن خودم می آمدی و من هم می گفتم آره . آن وقت تو هر سه تا را به من می دادی .

اما فرشته، من آدمی فقیرم و توانایی نگهداری سه تا زن را ندارم و به همین دلیل بود که این بار گفتم آره.

۰ نظر ۱۹ اسفند ۹۱ ، ۱۶:۳۶
محمد رضانژاد
۰ نظر ۱۴ اسفند ۹۱ ، ۱۵:۱۵
محمد رضانژاد
اگر جامعه ای  را در نظر بگیریم وقایع خوب و بد در آن اتفاق میافتده نبایستی هیچ کدام را انکار کنیم

اگر همیشه بیاییم راجع به بدی ها صحبت کنیم آنچه که ما دلمان نمیخواهد خود به خود اتفاق میافتد

 شاهد زنده ی این جمله  این است : الان در این دوره زمانه  بیشتر جوان ها حالت پارانوید یا به اصطلاح

ساده تر به قضیه ی ازدواج  سوء ظن دارند و یا حتی بعد از ازدواج همیشه کشمکش دارند ی. از عوامل

مهم  بالا تر رفتن سن ازدواج  حتی حادتر از بیکاری جوانان  قضیه ی دیدن قسمت منفی  است آنقدر

جامعه ما قسمت های منفی را بازگو وانعکاس میدهد که درون ما فرهنگ شده.آری رسانه مشکلات

ترک اعتیادرا آنقدر غیر ممکن می سازند ک حتی سیگارکشان هم نمی توانند ترک کنند.میدانم خیلی

خیلی مشکل است اما غیر ممکن نیست .

مثبت اندیش باشیم و به دیگران هم یاد دهیم تا جامعه ای بهتر بسازیم

۱ نظر ۱۰ اسفند ۹۱ ، ۱۵:۲۷
محمد رضانژاد

۰ نظر ۰۸ اسفند ۹۱ ، ۰۶:۱۴
محمد رضانژاد